معنی موشواره کامپیوتر
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
رایانه
کلمات بیگانه به فارسی
رایانه
فرهنگ معین
(تِ) [انگ.] (اِ.) دستگاه الکترونیکی که دارای حافظه ای با ظرفیت زیاد و امکانات پردازش بسیار سریع اطلاعات است، رایانه (فره).
فرهنگ عمید
دستگاهی الکترونیکی دارای حافظهای با حجم زیاد برای ذخیرهسازی و پردازش سریع اطلاعات، انجام محاسبات، تنظیم، و کنترل ماشینآلات، رایانه،
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی هوشیار
نوعی ماشین حساب که مسائل سخت ریاضی را در کوتاه ترین مدت محاسبه می کند، مغز الکترونیکی
فارسی به ایتالیایی
computer
فارسی به عربی
معادل ابجد
1237